دیروز تولد آهنگسازی بود که چند سالی غیبت داشت اما هرگز فراموش نشد میلاد «عندلیبی» در «همدلی»

محمد جلیل عندلیبی را دوستداران ساز و آواز موسیقی اصیل ایرانی به خوبی می شناسند؛ نوازنده چیره‌دست سنتور و آهنگساز شناخته شده که 64 سال پیش در محله چهارباغ سنندج چشم به جهان گشود و موزیسین جدید خانواده خوش صدای عندلیبی لقب گرفت. او که در کارنامه پر بارش همکاری با خوانندگان صاحبنامی چون نورالدین رضوی سروستانی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، مرحوم ایرج بسطامی و علیرضا افتخاری را دارد پس از چندین سال فعالیت درخشان، به فترتی یک دهه ای فرو رفت و چراغ نت هایش را برای مدتی نه چندان کوتاه خاموش کرد اما برگشت؛ هم به عرصه موسیقی و هم به صحنه. گروه مولانا را که قدمتی چهل ساله دارد، بار دیگر دور هم جمع کرده و ساز سنتورش را نیز کوک کرد تا باز هم صداهایی تازه به موسیقی ایران زمین معرفی کند؛ برای خوانندگانی مانند رسول شریفی و احمد کامیار، آهنگ ساخت تا بیشه آواز ایران زمین خالی نماند. همکاری محمد جلیل عندلیبی با سالار عقیلی و دیگر خوانندگان جوان، دوستداران موسیقی اصیل ایرانی را به احیای فرهنگ موسیقایی این مرز و بوم امیدوار کرده. هر چند این نوازنده و آهنگساز کهنه کار برنامه های دیگری نیز برای آینده در سر دارد.
روز گذشته (سوم اردیبهشت )جشن تولد استاد محمدجلیل عندلیبی، ملودی پرداز خاطره‌ساز برگزار دردفتر روزنامه همدلی برگزار شد. به همین بهانه برخی هنرمندان نام آشنای موسیقی کشور یادداشت‌هایی در باره عندلیبی نوشته‌اندکه در این صفحه و صفحه ۱۲ می‌خوانید :
برای کسی زانو نزد
سارا حیدرنژاد ‪-‬ آن روزها قدش خمیده بود و چشمانش چونان آبشاری از اشک که به اجبار جلوی فوران سیل‌گونه اش را می گرفت اما هیچ گاه چشمانمان نمی توانند دروغ بگویند و البته صدا! صدایش خبر از بغض فروخورده ای می داد که محصول سال های سال تنهایی بود. احساس بی کسی را می توانستم از چشمانش بخوانم. همان احساسی که چند سال قبل در روزهای آغازین ازدواج با همسرم علی که امروز شاگرد و رفیق و همدم استاد شده، کلافگی را به هر دویمان هدیه می داد. ورودش به زندگی ما و ورود ما به زندگی استاد را بی تردید باید نقطه عطفی بنامم برای همگی مان. امروز که زادروز ملودی پرداز خاطره ساز از راه رسیده روزنامه همدلی میهمان نوای سنتور اوست و میزبان روزنامه نگارانی که می خواهند تولدش را جشن بگیرند، در خانه مان مهیای جشن تولد خانوادگی استاد می شوم. برای او (استاد)که پدر مهربانی است برای من و علی دارم کیکی آماده می‌کنم که در فر دارد پف می کند و بالا می آید برای شامگاه سوم اردیبهشت ماه.


به گمانم رسم ندیدن و نشنیدن را به خوبی مشق کرده است! همه می بینند محمدجلیل عندلیبی امروز با تلاش تر از گذشته، روی پاهایش ایستاده، سلامت است، ورزش
می‌کند، چشمانش بعد از جراحی همچون جوانان بیست ساله عقاب وار می بیند و پشت سر هم آثارش به شکل صوتی و تصویری پخش می شود. کنسرت هایی را بدون برخورداری از رانت و تبلیغات عجیب و غریب و بی محتوا برگزار کرده و با افتخار می تواند فریاد بزند خودفروشی نکردم و ماندگار شدم، جلوی ناکسان زانو نزدم و در خاطرات جا خوش کردم و به جز از خدا روزی نخواستم و محتاج نشدم! خوب آموخته رسم بلند شدن بعد از زمین خوردن را. شاید ما که جوانان نسل امروزیم گاهی باید از شرم سر به زیر بیندازیم که مدام در حال مواخذه دور و بری ها و
کون و مکانیم اما عندلیبی آهنگساز بیشتر از گذشته به سرازیری برکت از سوی خدا ایمان دارد. یادم نمی آید آن روزها، کسانی که امروز دور و برش را می خواهند بگیرند، اطراف مرد خسته و بیمار و دلشکسته آن دوران دیده باشم. می آمدند، زخمی می زدند و می رفتند امروز اما برای ملودی پرداز خاطره ساز اوضاع تفاوت کرده است. امروز استاد عندلیبی به لحاظ درونی قدرتمندتر از آن است که بتوانند با حرف و بی حرفی دلگیرش کنند. من خوشحالم که توانستم در تمام روزهای سختی که گذشت کنار همسرم علی بمانم تا شاید وسیله ای باشیم برای احیای روحی مردی که نه فقط برای نسل ما که برای نسل پدرانمان هم خاطره ساخته است. برادران نامجو و روزنامه نگارانی که با این دوقلوها همراهی کردند در این مسیر شایسته تقدیرند. این دو پسرانه برای پدری که خونی نبود اما به اصطلاح خودمانی جونی بود جنگیدند بدون هیچ چشم داشتی و امروز حتما بابت لبخندی که بر لبان استاد نقش بسته دلشان ریز ریز قنج می رود و خوشحالند.
محمدجلیل عندلیبی همان کسی است که گوش هایش دقت بالایی دارد و صداهای ناکوک را حتی برای اندکی خروج از مسیر می تواند بو بکشد اما خوب می داند رسم ندیدن و نشنیدن را! او پدر مهربان ودلسوز وساده ای است که بدی های اطرافش را به عمد نمی‌دید، در پاسخ جفای نزدیکان، محبت می کرد و دل خون تر و غمزده تر از پیش می شد. من به عنوان یک غریبه روایتگر لحظاتی هستم که نه از دور از فاصله ای کمتر از یک فرش دوازده متری ذوب شدن شمع وجود استاد را می دیدم.. او مرد بزرگ، نه، نه ببخشید انسان بزرگی، هنرمندی شاخص و نامی است که تا همیشه در دفتر این جهان باید ماندگار بماند. امروز او راست‌قامت است و صاف ایستاده نه به خاطر من و همسرم که با لطف خدا. زادروز ملودی پرداز خاطره ساز را باید به ایران تبریک گفت . این نکته را هم از یاد نبریم که خداوند کارهایش را با اسبابش انجام می دهد. شاید ما برای هم وسایلی خداوندی باشیم!
مرد نغمه‌ها
رسول شریفی ‪-‬ سلام ودرود بر استاد محمد جلیل عندلیبی مرد نغمه ها و خاطره ساز نسل های دیروز و امروز و فردا . یک خواننده هرقدر هم صدای خوبی داشته باشد و در اجرا توانمند باشد باید در کنار یک آهنگساز با کلاس بالا و قدرتمند باشد تا بسیاری از ظرایف موسیقی را بیاموزد . تخصص استاد عندلیبی برای همه خوانندگانی که با ایشان همکاری
کرده اند، راهگشا بوده است.
همنشینی با کسی که در عرصه ای مشخص متخصص است قطعا برای شخص ، آورده های زیادی دارد. یکی از این آورده ها ماجرای پیچیده و مهم تلفیق شعر و موسیقی است. در مسیر آماده سازی آلبوم، حتی گاهی ادای یک حرف در یک کلمه برای ایشان بسیار مهم بود. آقای عندلیبی معتقدند نوع ادای آن حرف می تواند در انتقال حس و معنا به مخاطب اثرگذاری باورنکردنی داشته باشد. از سوی دیگر گاهی خواننده می تواند آموخته های بیشتری را از یک آهنگساز کسب کند تا از استاد آوازش. مثلا درآلبوم وطنم خوشتر که با آهنگسازی و تنظیم استاد همراه بود ، یک قطعه آواز در مایه دشتی وجود دارد که بر اساس شیوه خوانش استاد اکبر گلپایگانی ساخته و خوانده شده است. البته صدایی که در این آواز می‌شنوید که بدون هیچ تلاشی برای تقلید و با تکیه بر جنس و اصل صدای بنده ارائه شده و همان صدای شخصی من با امضای رسول شریفی است اما با تمریناتی که مرحله به مرحله در کنار استاد عندلیبی داشتیم . نوعی از آواز دشتی در این کار ارائه شده است که سال هاست تقریبا شنیده نمی شود. استاد عندلیبی! انشالله سال ها همینطور عاشق و خلاق بمانید تا در این وانفسای موسیقی ، کسی باشد که فانوس موسیقی ایران را روشن نگاه دارد .
با آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون زادروزتان مبارک
مردی که در خیابان آهنگ می سازد
امیرحسین رضا ‪-‬ سال 1376بود که از طریق استاد خودم جناب هوشنگ ظریف با استاد محمدجلیل عندلیبی آشنا شدم. آن زمان هنوز هم گروه استاد در مرکز حفظ و اشاعه فعالیت
می کرد.
من قبل از آن حدود 2سال در حفظ و اشاعه تدریس می کردم. بعد از مدتی کم کم برای تمرینات گروه به منزل استاد رفتیم. از آن زمان تا امروز حدود 20 سال گذشته است و من در طول این دوران هروقت استاد فعالیت کردند در کنارشان بوده ام و هر گاه در عرصه موسیقی فعالیت نکردند، با ایشان در ارتباط بودم.
استاد عندلیبی در آهنگسازی توانایی ها عجیبی دارد. اولا که هیچ گاه خودش را روی یک خط مشخص اسیر نکرده و به فراخور زمان در انواع مختلف ژانرها کار کرده و چه خوب هم کار کرده است. از دیگاه من شیوه
آهنگسازی اش از آن خود اوست، با دیگران فرق دارد، دل نشین است.
شاید مهم ترین دلیل این ویژگی ها در آهنگ های این استاد ارزنده را باید در شیوه زندگی اش جست و جو کرد. محمدجلیل عندلیبی از بطن جامعه برخاسته و تا امروز با وجود این همه سال حضور در بالاترین سطح هنری هیچ گاه از مردم جدا نشده است. در خیابان راه می رود و ایده می گیرد، در قهوه خانه می نشیند و ایده می گیرد، به بازار می رود و ایده می گیرد و در پارک کنار دیگران
می نشیند و از سخنانشان، نگاهشان و رایحه وجودشان ایده می گیرد. به واقع او را باید هنرمندی مردمی دانست چون با مشکلات و دردهای مردم به خوبی آشناست و خوب آن را می فهمد.
پشتوانه قوی در نوازندگی که محصول دوران کودکی در وجود این استاد ارزنده است فاکتور حائز اهمیت و ارجمند این هنرمند هنرپرور است. با این وجود اما بیشتر تمرکز این مرد بزرگ موسیقی ایران روی مقوله آهنگسازی است. آنان که اهل موسیقی هستند خوب می دانند که آهنگسازی ورطه ای جداگانه با نوازندگی است اما استعداد خارق العاده این هنرمند باعث شده که با یکی دو جلسه باز هم به همان سطح بالایش در نوازندگی بازگردد.
امروز و اکنون استاد عندلیبی به عنوان سرپرست، آهنگساز و نوازنده گروه با سابقه مولانا واقعا با گذشته تفاوت های بنیادینی دارد. اولین تفاوت تجربیاتی است که در طول این همه سال های تلخ و شیرین به اینشان افزوده شده است. از سوی دیگر می دانم که استاد به قدری آهنگ های زیبا و ارزشمند در این سال ها ساخته که تا چندین و چند سال می تواند چشمه موسیقی ایرانی و علاقه مندان به این هنر ارزشمند را سیراب کند. من این را خوب می دانم که استاد اصلا نمی تواند بیکار بنشیند و این سالها را که سکوت کرده بود، با علاقه و جدیت مشغول کار بوده است. من همیشه در کنار ایشان یاد گرفته ام. تجربیات زیادی در ضبط ها و اجراهای زندان از محضر استاد آموخته ام. در این فرصت می خواهم برای همه پیشکسوتان کشورم به ویژه استاد عندلیبی آرزوی سلاتی کنم چون دیگر چنین ستاره هایی تکرار نخواهد شد. امیدوارم هنرمندان عزیز و مهربان و کم توقع ما بتوانند با وجود این همه سختی به کار خودشان ادامه دهند و تجربیاتشان را در اختیار جوان ترها قرار دهند تا مبادا این همه دست آورد که در طول سالیان زیاد به دست آمده است ناغافل و بدون آموختن به زیر خاک برود
در پایان این بیت را هم به استاد عزیزم جناب استاد محمدجلیل عندلیبی تقدیم می کنم:
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
دوران هیچ منزلتی پایدار نیست
ملودی‌پرداز خاطره‌ساز
فرهاد فخرالدینی ‪-‬ محمد جلیل عندلیبی اولین نفر از خانواده ای بود که وارد عرصه جدی موسیقی شد و توانست با وجود سن و سال اندک با بسیاری از چهره های موسیقی در آن دوران همکاری کند. از او با لقب ملودی پرداز خاطره ساز یاد می کنند که به گمان من عنوانی است شایسته. او ملودی های زیبایی ساخته و با هنرمندان درجه یک همکاری کرده و تاثیرگذار بوده در موسیقی ایران. امید دارم که بتواند به این کار ادامه دهد و همچنان ملودی های خوب خلق کند. آرزوی سلامتی برایش دارم اما الان حضور ذهن ندارم برای به یادآوری ملودی های خوبی که در دهه 60 می ساخت و با خواننده هایی کار کرد که هر کدام سال ها بعد نام خود را در موسیقی ایران جاودانه ساختند اما نباید از یاد ببرند نقش انکار ناپذیر محمد جلیل عندلیبی را در مسیری که برای شان هموار ساخت و دست در دست شان گذاشت. محمد جلیل از موی سپید کردگان عرصه موسیقی است که عمر پر ثمر خویش را در راه اعتلای هنر این سرزمین گذاشته و گزاف نگفته ایم اگر او را یکی از بزرگترین موسیقیدانان زنده ایران زمین بنامیم. نام او در سپهر موسیقی ایران زمین در کنار دیگر ستارگان فراموش نشدنی جاودانه خواهد شد. امید دارم سال های سال از خداوند عمر بگیرد و نت به نت، اثرهایی تازه خلق کند که اتفاقی بسی خوش برای موسیقی ایران خواهد بود. تا زمانی که عندلیبی و عندلیبی ها نفس می کشند باید از نبوغ و هنرشان بهره برد، پیش از آن که حسرتی بزرگ بر دل مان بماند. تنش سلامت و عمرش دراز باد.
یکه وتنها بود
کیوان ساکت ‪-‬ دل هنرمندان لطیف است و قلب شان همچون شیشه که می شکاندش سنگریزه ای که شاید برخوردش با جسم خیلی از آدم ها حتی احساس هم نشود. محمدجلیل عندلیبی امروز شصت و چهارمین سال زندگی اش را به پایان برد. نامش برای عاشقان موسیقی غریبه نیست. می شناسندش اما ... از آن نام هایی است که وقتی شنیده می شود، از هم می پرسند چقدر آشناست. کجا نامش را خوانده ام یا شنیده ام؟ او از خانواده ای برخاسته که موسیقی برایشان شانی است واجب. خاندانش بر موسیقی اثرگذار بوده اند و کسانی به شمار می‌رفتند که در این عرصه فعالانه حضور داشتند. آثار جلیل عغندلیبی هر یک حال و هوای خودش را دارد اما همکاری اش با محمدرضا شجریان برای من خاطره انگیز است. این روزها می دانم سخت مشغول کار است. پس از سال ها دوری، او دوباره به میدان بازگشته و می خواهد اثرگذار باشد، درست مثل سال هایی که فعالانه حاضر بود و تاثیرگذار نیز. ظاهرا کاری را آغاز کرده که به گمانم واقعا مثل توپ صدا خواهد کرد. همکاری با مرد حنجره طلایی موسیقی ایران، اکبر گلپا. از صمیم قبل از خدا می خواهم زادروز جلیل عندلیبی زادروز دوباره او در عرصه موسیقی ایران باشد و سال بعد در حالی میلادش را به او تبریک بگوییم که آثاری ساخته و مردم شنیده باشند که مثل گذشته در صدر فروش قرار بگیرد و مردم با آنها از امروز برای آینده خاطره بسازند. تشکیل گروه مولانا نیز در شرایطی که در عمل یکه و تنها بود یکی از دستاوردهای عندلیبی جوان به حساب می آمد و حالا می بینیم عمر گروه مولانا از چهل سال گذشته و همچنان پابرجاست که این مهم بدون تلاش های بی وقفه محمد جلیل عندلیبی حاصل نمی شد.
رفت و بازگشت به خاطر هنرمندان
بهزاد فروهری ‪-‬ سال 1355-56بود که من در آزمون ساز نی باربد اول شدم. استادان آن زمان برگزیدگان این آزمون و جوانان توانمندی را که در دانشگاه شناسایی می کردند به حفظ و اشاعه فرا می‌خواندند.
در مرکز حفظ اشاعه با جناب آقای عندلیبی آشنا شدم. آقای عندلیبی آنجا به عنوان سرپرست گروه مولانا فعالیت می کرد و من هم به ایشان پیوستم تا در گروه به عنوان نوازنده نی همکاری کنم. خواننده ما در آن زمان زنده یاد نورالدین رضوی سروستانی بود. آنجا من با هنرمندی روبه رو شدم که به لحاظ فهم موسیقایی، توانمندی در آهنگسازی و میل به فعالیت واقعا نمونه بود. ما آن کارها را آماده کرده بودیم برای حضور درجشن هنر شیراز اما خیابان ها شلوغ شده بود و بعد از مدتی گفتند جشن هنر تعطیل شده. کارهایی که آن زمان و در آن گروه ساخته شد بعدا با خوانندگی شهرام ناظری در آلبوم های بعدی منتشر شد. تولد دف(ارکستر 1357) یکی از کارهایی بود که در گروه مولاانا در تئاتر شهر اجرا کردیم و در همان اجرا بود که محمدجلیل عندلیبی از ساز دف که پیش از این در گرو های موسیقی از آن استفاده نمی شد، استفاده کرد و واقعا نام خوبی هم برای اجرا در نظر گرفته شده بود: تولد دف. منصور سینکی در گروه مولانا تار می نواخت. داوود گنجه ای کمانچه می نواخت. محمود فرهمند تنبک می نواخت و من هم نی می نواختم. قبل از انقلاب گروه هها زیادی در فرهنگ و هنر حضور داشتند اما بعد از انقلاب ما با گروه مولانا با آهنگسازی آقای عندلیبی مانده بودیم و شهرام ناظری، شاپور رحیمی، علیرضا افتخاری و عده ای دیگر خوانندگانی بودند که از آن دوره به بعد با ما همکاری می کردند.
اغلب آهنگ های آقای عندلیبی همسشه در اصطلاح در میان مردم گل کرده است و بسیاری از خوانندگانی که با ایشان همکاری کردند با آثارش میان مردم شناخته شدند. حفظ موسیقی ایرانی و استفاده از اشعار شنیدنی و دل انگیز دو مشخصه مهم آثار آقای عندلیبی بود که از یک سو در حفظ و اعلاتی موسیقی ملی موثر بود و از سوی دیگر مردم را به آثار ایشان علاقه مند می کرد. ما با گروه مولانا به خارج از کشور هم سفر کردیم و در ژاپن به همراه آقای عندلیبی حضور داشتیم. آنچه بیش از همه از همکاری در طول این سال ها با آقای عندلیبی در ذهن من باقی مانده خاطرات خوب و رابطه دوستی و محبتی است که میان هنرمندان با آن طبع لطیف و روح ظریف وجود دارد. آقای عندلیبی سال ها به خاطر هنرمندان و همکارانش که مورد بی مهری قرار گرفته بودند و سکوت کرد و در خانه ماند. با گذر از آن دوره دوباره برخاسته و می خواهد گروه مولانا را دوباره احیاء کند. در روزگاری که دیگر از آن همه گروه موسیقی در ایران خبری نیست و عدم حمایت از موسیقی دلیل اصلی آن است، اینکه هنرمند توانمندی مثل محمدجلیل عندلیبی گروهش را دوباره راه بیندازد و یک تنه در این راه حرکت کند هم واقعا مشکل است و هم ستودنی.
آرزو دارم هنرمندانی همچون محمدجلیل عندلیبی بتوانند کار کنند چون اگر در عرصه حضور نداشته باشند، موسیقی و هنر این سرزمین ضرر می کند. کاش دوستان به سخننان اهل هنر گوش کنند و بدانند با حمایت از چنین استعدادهایی به فرهنگ این سرزمین خدمت کرده اند. سوم اردیبهشت روز تولد محمدجلیل عندلیبی است. می دانم که او نابغه است بنابراین آرزو می کنم سال آینده در روز تولدش تور کنسرتهایش را در خارج و داخل ایران به پایان برده باشد و یک سال بعد به روزهای اوجش بازگردد. می دانم که محمدجلیل عندلیبی می تواند.
آهنگسازِ شاعر
غلامرضا سلیمانی ‪-‬ قدر زر زرگر شناسد قدر گوهری. چون استاد محمد جلیل عندلیبی را حنجره طلایی آواز ایرانی ، استاد اکبر گلپایگانی...
:جلیل جان آهنگسازی بی‌نظیری است...
: آهنگ‌های جلیل عندلیبی عطر و بوی ردیف ناب ایرانی دارد...
: غریب‌ترین گوشه‌های موسیقی ایرانی برای ایشان آشناترین است...
و تعریف‌ها و تمجید‌های دیگری که خودم شاهد بودم چگونه استاد اکبر گلپا به پای استاد عندلیبی می‌ریخت...
تولد استاد محمد‌جلیل عندلیبی بهترین هدیه‌ای بود که پرودگار می‌توانست به موسیقی و شعر ایران‌زمین بدهد.
اولین نوار کاستی که از پدرم هدیه گرفتم آلبوم موسیقی شعر و عرفان با آهنگسازی استاد عندلیبی و صدای استاد شهرام ناظری بود. و به اینگونه بود که تمام سال‌های نوجوانی و جوانی تا همین اکنون که عاشقانه برای استاد می نویسم با موسیقی سنتی ایرانی علی‌الخصوص آهنگ‌ها و تصانیف ایشان طی شده‌است. این بزرگ مرد موسیقی پارسیان نه تنها جان مرا بلکه روح و روان ملیون‌ها ایرانی را به ریشه‌های اصیل‌شان گره زد. هرکسی که دور مانده بود از اصل خویشتن را با مضراب‌های سنتورش با نت‌های عاشقانه و عارفانه‌اش آرام آرام به روزگار وصل خویشتن‌شان باز گرداند. سال‌هاست با ادبیات و شعر زندگی می‌کنم و گوشم همیشه عادت به شنیدنِ دقت و تاکیدِ بزرگان موسیقی از جمله استاد عندلیبی روی کلمه به کلمه‌ی شعر آهنگ‌هایشان کرده‌است. ای وای چه عذابی می‌کشد شعر فاخر ایران‌زمین از بی‌سوادی شگفت‌آور آهنگسازان و خوانندگان پر ادعای امروز که حتی گاه شعر مکتوب را از روی کاغذ نیز غلط می‌خوانند. کاش می‌شد تمامی این مدعیان را روزی جایی گرد هم آورد که از محضر استاد عندلیبی نوع برخورد موزیسین و خواننده با شعر را یاد بگیرند. از خدمات استاد محمد‌جلیل عندلیبی به موسیقی بسیاری گفته‌اند و نوشته‌اند اما به عنوان کسی که چندیست در محضر استاد هم به عنوان شاعر برخی از ملودی‌های تازه ایشان و هم به عنوان شاگردی مفتخرم، می‌توانم به جرات بگویم ایشان چون خودشان نیز شاعری چیره دست هستند دریافت‌شان از شعر ، هنگام آهنگسازی بسیار ستودنی و کم نظیر است.
تولدت مبارک استاد نازنینم. پروانه‌های مضرابت تا همیشه روی سیم‌های سنتور عشق در پرواز. تصانیفت چون گذشته جاری که روح نسل امروز ، هر روز توسط مشتی کاسبکار موسیقی در حال بمب‌باران شدن است. مهر محمدجلیل از روز اول به دلم نشست
داوود گنجه ای ‪-‬ من مدیر حفظ اشاعه بودم و محمدجلیل عندلیبی به عنوان مدرس در آنجا با عشق و علاقه به کار مشغول بود. چند نفری بودند که در این زمینه واقعا توانمند بودند یکی از آن تعداد معدود آقا جلیل بود. او آهنگ می نوشت و با خودش می آورند. آشنایی ما با هم نیز از همین ماجر آغاز شد. همان روز اول که او را دیدم مهرش در دلم نشست. اولا به خاطر پرورش در سنندج و به این دلیل که در هنرستان درس نخوانده بود که چارچوب ذهنی اش بسته باشد
سال ها در هنرستان موسیقی به عنوان دبیر و مدیر فعال بودم و همان روز اول با جوانی دیپلمه ریاضی آشنا شدم که واقعا هوش سرشاری داشت. او علاوه بر تمامی توانمندی هایی که در نوازندگی داشت، فکر می کرد و ایده‌هایی که از محیط می گرفت با زیبایی هر چه تمام تر به موسیقی تبدیل می کرد. او آنقدر توانا بود که با وجود سن و سال کمش هوای بزرگترها را هم داشت. در بط ها که می خواست من حور داشته باشم می گفت آقا داوود شما هم لطفا بیا. برخلاف این انتظار که هر کس سن و سالش بیشتر باشد باید به کوچکترها کمک کند، جلیل در عرصه موسیقی به من کمک می کرد
من در اداره آموزش و پروش فعالیت می کردم. بعد از انقلاب با توجه به حضورش در اداره فرهنگ و ارشاد، با مدیران صحبت کرد و گفت آقای گنجه ای علاوه بر توانایی که در زمینه موسیقی دارد، در مدیریت کزردن گروه‌های بچه های موسیقی هم توانمند است و در زمره صاحب نظران قرار می گیرد بنابراین بهتر است از توانایی او استفاده کنید. اینجا هم سعی کرد به من کمک کند.
من جلیل را از ته قلبم دوست دارم چون قلب مهربانی دارد و انسان رئوفی است. او از نظر من نابغه است و همین نبوغ باعث شد گاهی با مشکلاتی در زندگی اش رو به رو شود. از گذشته اواع بر همین منوال بوده که نوابغ به دلیل توانمندی زیادی که در اندیشیدن و درک امور مختلف دارند، فشار فکری زیادی را تحمل کنند و این فشار فکری گاهی آن ها را از پا بیندازند.
محمدجلیل عندلیبی در همکاری با خوانندگان نه چندان مطرح توانایی بالایی داشت. اصلا انگار استعداد و توانانیی بالایی در یه شهرت رساندن خواننده ها داشت. کاف است به پرونده کاری او در زمینه آهنگسازی و همکاری با خوانندگانی که از ابتدا تا امروز در گروه مولانا در کنار او حضور داشته اند نگاهی بیندازید تا به خوبی منظور مرا متوجه شوید. البته امروز کسانی همچون استاد شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری و یکی دو نفر دیگر کاملا بین مردم شناخته شده هستند اما محمدجلیل عندلیبی زمانی به سسراغ همکاری با این خواننده ها رفت که هنوز اثریی از نام و نشان که امروز دارند نبود و برخی از آن ها حتی باید شهرتشان را مدیون همکار با محمدجلیل عندلیبی بدانند.
امروز دوباره گروه مولانا کار خودش را با اراده و تلاش محمدجلیل عندلیبی آغاز کرده است. شاید بتوان گفت من جزء اولین نوازنده هایی بودم که در کنار محمدجلیل در گروه مولانا حور داشتم و حالا که شنیده ام مولانا دوباره کار را شروع کرده بهترین آروزها را برای جلیل و گروه دارم. اگر امروز من در گروه حضور ندارم مطمئنم که جوانانی رشیدتر از من که استعداد و توانانیی بالایی دارند آنجا در کنار جلیل هستند و از این بابت خوشحالم. باور کنید اگر امکانش برای باشد و شرایط فراهم شوذ هنوز هم دوست دارم در کنار جلیل و در گروه مولانا کار کنم چون همکاری با هنرمندی خوش اخلاق و نیکو خصال همچون محمدجلسل عندلیبی افتخار بزرگی است. بودن در کنار او همیشه به دل من می چسبد. این را هم بگویم که گاهی انتقاداتی هم به او داشته ام. همیشه گفته ام تو باید قدر خودت را بدانی. من برای جلیل از خدا سلامتی می خواهم. این را هم بدانید وقتی برای او سلامتی می خواهم در حقیقت همه چیز را برای او خواسته ام. تولدش را هم دوباره تبریک می گویم و از ته دلم می خواهم تا زنده است شاد و سلامت باشد و با روحیه و امیدوار روی صحنه هنرنمایی کند.
بازگشت هنرمندی جامع الشرایط
میلاد کیایی ‪-‬ به لحاظ تکنیکی باید بدانیم که آقای عندلیبی سنتور را علمی می نوازد. او دانش دیده دانشگاه ملی ما است. آشنایی من با ایشان نزدیک به نیم قرن پیش صورت گرفته البته تماس و دیدارهای مان همیشه به صورت اتفاقی در جلسات فرهنگی هنری و ارزشیابی که در آن به عنوان داور حضور داشتیم، روی داده است. من در چنین مواقعی سعادت دیدار این هنرمند را داشته ام و همیشه دورادور و با اشتیاق شاهد هنرنمایی این عزیز بوده ام. محمدجلیل عندلیبی در همه این سالها آثار ارزشمندی را روانه بازار کرده که هم ملودی های بسیار زیبایی داشته است و هم تنظیم های دلنشین و روان.
از ویژگی های محمدجلیل عندلیبی و البته تمامی خانواده اش این است که همگی به شکل ژنتیکی هنرمند هستند و از کوچک و بزرگ با موسیقی محشور بوده اند. این خانواده در جامعه هنری به ویژه بعد از انقلاب واقعا تاثیرگذار بوده و توانسته اند خوش بدرخشند.
از دوران جوانی اش تا امروز، جلیل عندلیبی برطبق اصول و مکتب صحیح هنری جلو رفته است. او گاهی هم برنامه های هنری آزادی مثلا با علیرضا طاووسی نوازنده ویلن و مرتضی شیخانی نوازنده تنبک اجرا می کرد و در محافل هنری حضور داشت. این به معنای نگاه ژرف و همه جانبه در وادی هنر موسیقی است.
بنابراین او با وجود جلو رفتن برطبق مکتب کلاسیک موسیقی ایرانی و فراگیری هنر موسیقی به صورت علمی، یک بعدی نبود و سعی می کرد کارهای مختلفی را فارغ از جریان کلاسیک و علم انجام دهد و اندیشه کند.
در این عرصه کم نبودند عزیزانی که برایشان ارزش اخلاقی زیادی قائل هستم اما به لحاظ هنری نمی توانم از آثارشان دفاع کنم. محمدجلیل عندلیبی اما سعی کرد ابعاد مختلف را در کارش در نظر بگیرد به همین دلیل به لحاظ هنری نزدیکی بیشتری با او در قیاس با عده ای دیگر دارم. عندلیبی را از دیدگاه من باید هنرمند جامع‌الشرایط نامید.
بعد از سپری شدن دوران سکوت محمدجلیل عندلیبی کار با گروه باسابقه اش مولانا را از سر گرفته است. خودش و فرهاد عندلیبی که از پیشکسوتان این گروه هستند و حضور چند چهره با تجربه و توانا در کنار هنرمندان جوان گروهش که انرژی و شادمانی را به گروه تزریق می کنند، نوید روزهای خوشی را برای گروه مولانا و موسیقی ملی ایرانی می دهد. حالا که از نو روی پاهایش ایستاده و با اطمینان از تاثیرگذاری که می تواند بر جامعه هنردوست ایران داشته باشد، به میدان بازگشته است، از ته دلم خوشحالم. خوشحالم از این که آقای عندلیبی در جهت ادامه حرکت در عرصه موسیقی از نو تولد پیدا کرده است. در این حرکت، تجربه بیش از 50 ساله او را دوباره نباید از نظر دور کنیم. طبیعتا همه ما از این پس انتظار داریم که با نغمات بسیار زیبایی که در احساس پاک، دوستداشتنی و هنرمندانه ایشان وجود دارد، بیش از پیش در عرصه هنر ارجمند موسیقی خوش بدرخشتند. همین الان می خواهم با او تماس بگیرم و بگویم با اینکه در طول این همه سال، زیاد با هم ملاقات نداشته ایم اما جز عشق و حرکت و هنرمندی از تو چیزی ندیدم و به جز از اینها سخن به میان نیاوردم.
باآلبوم‌هایش زندگی کردم
احمد کامیار ‪-‬ سلامتی یک جامعه تنها به جسم آنها ختم نمی شود . سلامتی روان و روح آنها گاهی مهم تر از سلامت جسمی است زیرا بسیاری از بیماری های جسمی ریشه در مشکلات و کمبودهای روحی انسان دارد . موسیقی بخش مهمی از هنر است و هنر یکی از بهترین غذاها و داروهای روح انسان است . روح نیز ورزش های خاص خود را دارد ، روح با شنیدن موسیقی متعالی ورزیده می شود . موسیقی اصیل ایرانی ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارد ، فرهنگی که بیشترین پیام آن عشق و مهربانی است . این موسیقی که در بیشتر مواقع همراه با شعر فاخر فارسی است می‌تواند با پیام های مهرآمیز خود بهترین پیامدهای خوب را برای شخص شنونده داشته باشد .
امروز روز تولد استاد محمد جلیل عندلیبی است . مردی که عمرش را صرف موسیقی ایرانی کرده . از کودکی تا جوانی به جد و تلاش موسیقی را آموخته و سپس با عشق به دیگران آن را آموزش داده است . به جرات می توان گفت موسیقیی که استاد عندلیبی سال‌ها به آن پرداخته است نوعی از موسیقی است که درمانگر است . موسیقی ایشان همواره سرشار از ادبیات غنی فارسی است ، سرشار از عشق ایرانی و میهن پرستی است .
۲۲ سال هست که خدمت استادمحمدجلیل عندلیبی شرفیاب شده ام وازمحضراستاد درس‌های فراوانی
آموخته ام .درس انسانیت و وفا و صداقت و دلسوزی ، تواضع ومتانت وبردباری و۰۰۰ سال ها با آلبوم های موسیقی ایشان زندگی کرده ام .
همیشه خودم را مدیون زحمات ایشان می دانم وآرزوی بهترین ها را برای حضرت استاد دارم . امیدوارم که خداوند متعال طول عمرهمراه با سلامتی وسربلندی وعزت به ایشان عطا بفرماید . تولدت مبارک مردی که با موسیقی خود آرامبخش روح نسل های مختلف بودی . تولدت مبارک جناب استاد محمد جلیل عندلیبی .
سایر اخبار این روزنامه
بررسی اقدام آمریکا در خروج از برجام و واکنش‌های مخالف از تهران تا سایر نقاط جهان استعفا بعد از خستگی از سرکوب نخست‌وزیر ارمنستان رفت دیروز تولد آهنگسازی بود که چند سالی غیبت داشت اما هرگز فراموش نشد میلاد «عندلیبی» در «همدلی» سخنگوی دولت در نشست هفتگی خود با اهالی مطبوعات و رسانه‌ها مطرح کرد: حصر رفع می‌شود «همدلی» رویکرد مردانه در مواجهه با ورزشکاران را بررسی کرد زنان ورزشکار غایبان بزرگ رسانه‌ها «الیور استون» اولین نشست در ایران را با طعنه به اصغر فرهادی برگزار کرد؛ فیلم‌های خسته‌کننده ایرانی، جایزه می‌برند! رئیس ستاد کل نیروهای مسلح: ایران مقابل آمریکا و متحدانش تسلیم نمی‌شود به مناسبت سالروز میلاد قیصر امین پور با اندکی تاخیر دردهای نگفتنی احسان اقبال‌سعید منتظر ادامه ترقه‌بازی در عربستان باشید! گزینه وزارت خارجه احتمالاً بدون رای کمیته روابط خارجی هم در سنا رای خواهد آورد مخالفت کمیته روابط خارجی سنای آمریکا با پومپئو ظهر دیروز در ستاد ارتش؛ فرمانده کل سپاه با فرمانده کل ارتش دیدار کرد صالح الصماد کشته شد